صحبت راجع به طب اسلامی است، این علمی که تا به حال مخفی مانده، و مورد بررسی و تحقیق قرار نگرفته است؛ یا علم طبی است که طب اسلامی است، و تفاوت کلی دارد با طبهای دیگر، علمی است که منشأ آن وحی است و آخرین پیامبرص و ائمه معصومینم. این علم پنهان مانده و مورد توجه قرار نگرفته است، حتی علماء ما به آن توجه نکردهاند و تمام هم و غم خود را به بحث اعتقادات و احکام شرعی معطوف کردند، البته بحث اعتقادات و احکام شرعی خیلی مهم است چون ارتباط به دین و ایمان و عمل انسان دارد، ولی این نباید موجب فراموشی علم طب شود. بنده وقتی روایات طب را بررسی کردم متوجه شدم که روایات زیادی در این زمینه داریم و این نشان دهنده مقدار اهمیتی است که پیامبرص و اهل بیتشم برای این علم قائلند و نشان دهنده این است که این علم چه مقدار فی حد ذاته اهمیت دارد وگرنه این همه روایت از پیامبرص و ائمهم صادر نمیشد، و جای این سؤال وجود دارد که چرا علماء ما این علم را مورد توجه قرار ندادند، چرا در این زمینه تحقیق و بررسی نکردهاند و کتاب ننوشتهاند، البته شاید چون در شرایط تقیه به سر میبردند فرصتی نداشتند که علوم اسلامی را مورد بررسی قرار دهند و در آن شرایط سخت تلاش خود را به مهمترین علم و مباحث معطوف کردند که بحث اعتقادات و احکام شرعی است، علی ایحال روایات زیادی در طب اسلامی داریم و من وقتی این روایات را بررسی کردم متوجه شدم که این روایات مترقیترین و مهمترین طب را در بر دارند، طبی که یا اصلا عوارضی ندارد یا عوارض آن ناچیز است، بهترین طب موجود از آن جهت که این طب، طب خالق انسان و طبیب اول است، که خداوند تبارک و تعالی است، و آنکه خالق انسان است بهتر میداند که چه چیز برای درمان بیماریهای او بهتر است، پیامبرص هم این معانی را از وحی الهام گرفتهاند، و ائمهم هم از پیامبرص و از راه الهام این طب را فراگرفته و به مردم معرفی کردهاند؛ این طب مترقی، ظرائف و دقائق بسیار دارد و شاید بشر بزودی و یا هیچگاه نتواند به این حقایق برسد، به درک رابطه بین افعال، گناهان و روش زندگی با بیماریها و نیز درک تاثیر زمان.
در این کتاب سعی کردم پردهای از این طب بردارم و آنرا برای مردم و اهل علم معرفی کنم، کاری که یک فقیه در فقه و احکام شرعی میکند را در مورد طب انجام دادم، مشکلات وتعارضات آن را حل کردم، نگاهی هم به اسنادش داشتم تا شاید این علم قابل استفاده شود و از خام بودن خارج شود و هدف دیگر اینکه انظار مردم به این طب معطوف شود، به طب پیامبرص که داناترین پیامبران است، شاید برای شخصی حقیقتی از این طریق متجلی گردد و هر چه بیشتر عظمت پیامبرص و ائمهم برای او واضحتر شود. مشکل این است که ما منتظر میمانیم تا دیگران به کشفی برسند بعد برمیگردیم به روایات و قرآن و میگوییم این کشف در کتاب های ما بوده، و این خوب نیست باید همت کنیم تا ما این حقایق را به دنیا معرفی کنیم تا دیگران پیرو ما باشند نه اینکه ما درباره حقایق دینمان پیرو دیگران باشیم، منتظر باشیم تا آنها برای ما حجامت و درمان با دعا را معرفی کنند و ما آنها را بپذیریم، این علم و حقایق مال ماست و اموری است که ما باید به آنها برسیم و به دیگران معرفی کنیم؛ در نهایت ما کاری کردیم تا کاوش و تحقیق در این زمینه آسان شود و دیگران بیایند و در این زمینه تحقیق کنند.